Feeds:
نوشته
دیدگاه

Archive for ژانویه 2009


اي ديو سپيدِ پايْ در بند!
اي گنبدِ گيتي، اي دماوند!

از سيم به سر يكي كُلَهْ خود
ز آهن به ميان يكي كمربند

تا چشم ِ بشر نبندت روي
بنهفته به ابر چهر دلبند

تا وارَهي از دَم ستوران
وين مردم نحس ديو مانند

با شير سپهر بسته پيمان
با اختر سعد كرده پيوند

چون گشت زمين ز جور گردون
سرد و سيه و خموش و آوند،

بنواخت ز خشمْ بر فلك مشت
آن مشت تويي تو، اي دماوند!

تو مشت درشت روزگاري
از گردش قرنها پس افكند

اي مشت زمين! بر آسمان شو
بر ري بنواز ضربتي چند

ني ني تو نه مشت روزگاري
اي كوه نِيَم ز گفته خرسند

تو قلب فسرده زميني
از درد ورم نموده يك چند

تا درد و ورم فرو نشيند
كافور بر آن ضِماد كردند

شو منفجر اي دل زمانه!
وان آتش نهفته مپسند

خامش منشين سخن همي گوي
افسرده مباش خوش همي خند

پنهان مكن آتش درون را
زين سوخته جان شنو يكي پسند

اي مادر سر سپيد، بشنو
اين پند سياه بخت فرزند

بر كش ز سر اين سپيد مِعْجر
بنشين به يكي كبود اَوْرند

گر آتش دل نهفته داري
سوزد جانت، به جانت سوگند

بر ژرف دهانت سخت بندي
بربسته سپهر زال پُرفند

من بند دهانت برگشايم
ور بگشايند بندم از بند

از آتش دل برون فرستم
برقي كه بسوزد آن دهان بند

من اين كنم و بود كه آيد
نزديك تو اين عمل خوشايند

آزاد شوي و بر خروشي
مانند ديو جسته از بند

هرّاي تو افكند زلازل
از نيشابور تا نهاوند

وز برق تنوره‌ات بتابد
زالبرز اشعّه تا به الوند

بگْراي چو اژدهاي گرزه
بخروش چو شرزه شير ارغند

تركيبي ساز بي مُماثل
معجوني ساز بي‌همانند

از نار و سعير و گاز و گوگرد
از دود و حميم و صخره گند

از آتش آه خلق مظلوم
و از شعله كيفر خداوند

ابري بفرست بر سر ري
بارانْش زهول و بيم و آفند

زان گونه كه بر مدينه عاد
صر صر شرر عدم پراكند

بفكن ز پي اين اساس تزوير
بگسل ز هم اين نژاد و پيوند

بر كن ز بن اين بنا، كه بايد
از ريشه بناي ظلم بركند

زين بي‌خردان سفله بستان
داد دل مردم خردمند

Read Full Post »


در ادامه محدودیت های گسترده در عرصه فرهنگ و هنر در دوران وزارت صفار هرندی ، وزارت ارشادِ دولت احمدی نژاد فیلم هایی از کارگردانان برجسته سینمای ایران را از حضور در جشنواره فجر محروم کرده است. «درباره الی» به کارگردانی اصغر فرهادی (بدلیل حضور گلشیفته فراهانی)، » کتاب قانون» به کارگردانی مازیار میری، » صد سال به این سال ها» به کارگردانی سامان مقدم ، «فرزند صبح» به کارگردانی بهروز افخمی (پیرامون زندگی خمینی) ، «پاداش » به کارگردانی کمال تبریزی و «آتشکار» به کارگردانی محسن اميريوسفی از جمله این فیلم ها هستند.

Read Full Post »


خرداد: آخرين فراز خطبه‌ي 108 نهج‌البلاغه بسيار پندآموز است.
«علي»، امام نخست شيعيان در كنايه‌اي آشكار به دستگاه قدرت معاويه و بني‌اميه به مسلمانان زينهار مي‌دهد كه «جامه‌ي اسلام به‌مانند پوستين وارونه پوشيده شده است». اشاره‌ي روشن و شفاف علي به قدرتي فاسد و خودكامه است كه مي‌كوشد توتاليتاريسم خود را تا مدينه و ديگر بلاد اسلامي نيز گسترش دهد و در اين راه خود را تنها «قرائت رسمي دين» مي‌خواند.

در اين قرائت «ضدبشري» از دين همه‌ي ديگران و حتا خاندان پيام‌آور اسلام از هرگونه تفسير و برداشت دين منع مي‌شوند و تنها تريبون رسمي دين، كاخ سبز شام است. كار اما به اين‌جا نيز پايان نمي‌گيرد و تماميت‌خواهي حكومت پس از قدرت‌سالاري بر تمامي سرزمين اسلام به آن‌جا مي‌رسد كه چندين سال پس از علي و جنگ صفين، فاجعه‌ي كربلا رخ مي‌دهد تنها به اين سبب كه «حسين» تن به «بيعت» نمي‌دهد. فاجعه‌ي كربلا به راستي، فاجعه‌ي برنتابيدن مخالف است، فاجعه‌ي پيشرفت استبداد است و به روشني نموداري را رسم مي‌كند از تكامل يك ديكتاتوري؛ دستگاه قدرت در ابتدا تنها صلح حسن را مي‌خواهد، وقتي پا گرفت، ديگر به خاموشي گزيدن حسين نيز اكتفا نمي‌كند كه مي‌خواهد او را به تاييد خود وادار سازد و چون حسين به چنين ذلتي تن نمي‌دهد، حكم «ارتداد» از شام مي‌رسد و آن آتش شعله مي‌كشد كه 1400 سال است، هيچ آبي آن را فرو نمي‌نشاند.

دعاوي تك‌قرائتي بودن دين و رسميت دادن به خوانش ضدبشري دين اما هم‌چنان تداوم دارد و انقلاب 57 ايران نيز اسبابي را فراهم كرد كه اين چالش از كشورهاي عربي به مهد تمدن ديرين پارسي نيز كشانده شود. پس از انقلاب، ساختار حاكم دين را توشه‌ي خود ساخت و در اين راه به قرائت خود رسميت بخشيد اما كنكاش ديني را مجاز برنشمرد.

پس از سي سال اكنون ما با ديني رو‌به‌رو شده‌ايم كه بيش‌تر باورهاي ارزش‌مند انساني خود را در سايه‌ي نقض گسترده‌ي حقوق بشر از سوي قدرت ديني از دست داده و گويي كار به آن‌جا رسيده كه نه تنها مخالفان و منتقدان را به بند و زندان مي‌سپارد كه در سال‌هاي اخير به سكوت دگرانديشان و حتا روحانيوني ديني روشن‌فكر نيز رضايت نمي‌دهد. نمونه‌ها در همين ماه‌هاي اخير بسيارند.
برخورد با هواداران آيت‌الله منتظري، جلوگيري از برگزاري بزرگداشت مهندس فقيد، مهدي بازرگان و هم‌اكنون واكنشي توهين‌آميز و همه‌جانبه عليه سخنان روشن‌گرانه عبدالله نوري.

اما منتظري چه مي‌گويد، بازرگان نماد كدام ديدگاه ديني است يا نوري بر كدام پاشنه‌ي آشيل دست گذارده كه چنين مورد هجمه قرار مي‌گيرند؟
آيا آزادي مردم كه بنيان سخنان اخير منتظري است يا سرزنش تخريب گورستان‌ها كه قانوني ديني است، برخلاف دستورهاي روشن دين اسلام و هر ديني ديگري است؟ آيا قرائت مهدي بازرگان از دين كه عمر خود را در پژوهش قرآن گذارند، مي‌تواند خارج از چارچوب ديني باشد كه با نشر آن به هر شكل مخالفت مي‌كنند و آيا سخنان اخير عبدالله نوري در ستايش آزادي، دموكراسي و مخالفت با ديكتاتوري و استبداد چنان خالي از ملاك‌هاي ديني است كه او را با ابوموسي اشعري و خوارج مقايسه كنند؟

در پس اين هجمه البته اين پرسش بنيادين شكل مي‌گيرد ؛ اسلامي كه آقايان از آن دفاع مي‌كنند، چه شباهتي به حكومت علي و چه تفاوتي با دستگاه قدرت معاويه دارد!؟
هر چه مي‌نگريم، اين رفتارها را در مدينه‌ي علي نمي‌يابيم. امروز نوري را به سبب ستايش دموكراسي و ارج گذاردن راي مردم در تريبون‌هاي قدرت لعن و نفرين مي‌كنند اما مگر نه آن‌كه علي جز به خواست مردم، رهبر نشد. آيا زماني كه سه خليفه بر مسند حكم‌راني نشستند، اين علي نبود كه راي مردم را پذيرفت و در خانه نشست و‌ آيا اين دموكراسي نيست، همان چيزي كه بردن نامش، به وحشت قدرت‌مداران امروز منتهي مي‌شود؟

و اما امروز چه كسي از دين خارج است؛ آن كه هر شكل رفتار غيرانساني و دور از مدنيت و بدوي خود را به اسم دين انجام مي‌دهد و به مانند اصحاب نهروان چنان رونماي دين را گرفته كه جوهره‌ي دين را فراموش كرده و از بنيان آن غافل است يا كساني كه دين را به شكل امروزي خود تفسير مي‌كنند و بنيان‌هاي دين را ملاك دين‌داري مي‌دانند، نه پيشاني پينه بسته را.

ابوموسي اشعري كيست؛ آنان‌كه كوته‌فكرانه سر خود را در برف كرده‌اند و پيامد ساختن هيولايي از دين را نمي‌بينند، انكار مي‌كنند كه رفتارشان جوان را دين‌گريز كرده يا دگرانديشاني كه در پاي هر منبري براي مردم سرخورده‌ي و جوان دين‌گريز از قرائتي رحماني مي‌گويند كه جاذب است و نافذ.

آن‌ها كه امروز در پاسخ به چند سخن كوچك عالمان ديني چنين خشمگينانه نهيب مي‌كشند و خود را مركز هستي و تبلور حق مي‌دانند، يا دين نمي‌شناسند يا از به نقل از علي «دين را وارونه پوشيده‌اند» .

Read Full Post »


یکی از افراد منصوب به طرفدار شاه در شهر ( حوالی امجدیه ) گردانده میشود

اجتماعی از مردم در طرف داری از شاه در امجدیه سال 57

26 بهمن 57 جنازه چهار تن از سران رژیم پهلوی که در پشت بام مدرسه رفاه اعدام شدند خسرو داد و رحیمی بالا و ناجی و نصیری رئیس ساواک در پایین

دستگیری یکی از اعضای ساواک در سال 57

تیمسار رحیمی (سمت راست ) و معاونش تیمسار نوروزی بعد از انقلاب

هویدا در سردخانه


Read Full Post »

شاید شنیده باشید که آلودگی آب تهران به حد خطرناکی رسیده است و شاید هم به دلیل انحصار صدا و سیما در دست حکومت خبری از آن ندارید. به هر حال چون بخشی از آب شرب تهران از آبهای زیر زمینی تامین میشود و به دلیل نبود سیستم فاضلاب و همچنین شیبدار بودن زمین تهران آب آشامیدنی مردم جنوب شهر به فاضلاب آلوده است. و همانطور که در زیر همین مطلب آورده ام این مسئله از بسیاری جهات و از طریق تعداد زیادی از بیماریها سلامت مردم را تهدید میکند.

این اتفاق نمادی است از عملکرد 30 ساله نظامی که همواره از مستضعفین نردبانی ساخت برای پیشبرد اهداف خود. مستضعفینی که قرار بود اختلاف طبقاتی خود را با قشر مرفه جامعه کاهش یافته ببینند اکنون معده خود را پر از فاضلاب نواحی شمالی شهر یافته اند. و جالب اینکه هیچ موضع گیری رسمی در این زمینه دیده نمیشود.

به عنوان شخصی که مدتی در ارتباط با شرکت آب و فاضلاب کار میکرده ام و با ساختار این شرکت آشنایی دارم میگویم که این نتیجه مسلم 30 سال عدم توجه به تخصص و شایستگی های فنی است.

30 سال است که سلسله مراتب اداری بر اساس معیارهای غیرفنی بنا شده است. 30 سال است که نخبگان زیر دست بسیجی ها و سپاهیان عذاب میکشند. 30 سال است که مناصب را بدون توجه به لیاقت افراد و تنها به واسطه خانواده شهید، جانباز، بسیجی و یا سپاهی بودن اختصاص می دهند. پرواضح است که این امر نه به منظور ارتقای منزلت خانواده شهید و جانباز، بلکه به دلیل وابسته کردن آنها به حکومت و نظام انجام میشود. که شهید و جانباز ستارگان بی چون و چرای هر کشوری هستند.

Read Full Post »

نامه هاشمی رفسنجانی در اعتراض به اصلاح اساسنامه دانشگاه آزاد در شورای عالی انقلاب فرهنگی بار دیگر روند نظارت پذیر وپاسخگو کردن مدیریت این دانشگاه را با متوقف کرد.

به گزارش رجانیوز، رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد چندی قبل و با جدی شدن شورای عالی انقلاب فرهنگی در اصلاح اساسنامه این دانشگاه، نامه ای به رهبر انقلاب نوشته و در آن با بیان دلایل خود تأکید کرده است که اصلاح اساسنامه تنها در صلاحیت هیئت مؤسس دانشگاه می باشد.

این در حالی است که وی 2 سال قبل نیز وی به روش مشابهی اصلاحات اساسنامه ای در این دانشگاه را متوقف کرده بود.

همچنین در یکی از جلسات اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی عبداله جاسبی در واکنش به طرح اصلاح اساسنامه دانشگاه آزاد در این شورا به رئیس جمهور و رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها هتاکی کرده بود.

علیرضا زاکانی رئیس کمیته تحقیق و تفحص مجلس هفتم از آموزش عالی نیز در نشست اصولگرایان تحولخواه و در پاسخ به سوالی درباره دانشگاه آزاد با ارايه‌ گزارشي از فعاليت‌هاي انجام شده‌اش درمورد اين دانشگاه و هم‌چنين اشاره به مستندات در پيگيري تخلفات گفت: بحث اصلاح اساسنامه‌ دانشگاه آزاد در شوراي عالي انقلاب فرهنگي مطرح و در اين ارتباط بحث‌هايي صورت گرفته بود، ولي آقاي هاشمي نامه‌اي را نوشته‌اند كه قرار است از جهت حقوقي اين نامه مورد بررسي قرار بگيرد كه آيا شوراي عالي انقلاب فرهنگي مي‌تواند اساسنامه دانشگاه آزاد را كه خود مصوب كرده، تغيير بدهد يا نه و اين در حال بررسي حقوقي است و هر نظري كه در اين ارتباط داده شود، اجرا خواهد شد.

تعدادی از نمایندگان حامی دانشگاه آزاد در مجلس نیز اخیراً قصد داشتند 2 فوریت طرحی با عنوان حمایت از مؤسسات آموزش عالی غیردولتی را مصوب کنند که تنها یک فوریت آن تصویب شد. بر مبنای یکی از مواد این طرح، هرگونه اصلاح اساسنامه دانشگاههای غیردولتی تنها در صلاحیت هیئت مؤسس آن دانشگاه خواهد بود.

Read Full Post »


ریس سازمان سنجش در مصاحبه چندروزقبل مطلب مهم وتکان دهنده ای را افشا کرد . وی گفته بود برای اعمال وتبدیل سهمیه 40 درصدی رزمندگان به سهمیه40درصدی بسیجیان فعال از سوی برخی مراجع وافراد تحت فشار است وحتی او را تهدید به برکناری کرده اند…اما وی اشاره ای به این افراد نکرده بود که چه کسانی هستند؟ هر چندقابل حدس زدن بود چه کسانی پشت ماجرا هستند.؟…ودرپی آن نامه بسیج دانشجویی انتشاریافت که :به ما سهمیه ندهید!.اما حقیقت وپشت پرده ماجرا چیز دیگریست… منابع موثق خبرداده اند پس از افشای این طرح تبعیض آمیز وگسترش اعتراضات عمومی به این طرح ننگین وظالمانه , سران سپاه وبسیج تصمیم گرفته اند برای کاهش خشم ونفرت ملت از این تضییع حق اشکار و وقیحانه جوانان کشور,وبا هدف بازسازی چهره بسیج در نزد افکار عمومی وخاموش کردن صدای مردم در آستانه انتخابات ازاین قضیه استفاده معکوس وبهینه به نفع خودبنمایند.
بگونه ای که ازیک سو به بسیج دانشجویی تحت امرخود دستورداده اند که اطلاعیه صادرکرده و با ژست مظلوم نمایی اعلام نماید که بسیج با اعطای این سهمیه از سوی مجلس مخالف است! وبسیجیان نیازی به این سهمیه ندارند…! وسازمان سنجش آنرابه عموم داوطلبان واگذارنماید..! و ازسوی دیگر طبق هماهنگی با سازمان سنجش وپایگاههای مقاومت بسیج قرارشده است ازسال آینده بدون اعلام رسمی وعلنی – گروه خاصی از بسیجیان فعال – مدارک خود رابرای سازمان سنجش ارسال کنند تا از این سهمیه که برای سال آینده حدود 20درصد درنظرگرفته شده است استفاده کرده و وارد دانشگاههای دولتی شوند.(لازم به ذکر است که درسال جاری نیز گروهی هرچند محدود به همین شکل وارد برترین رشته های دانشگاهی شده اند ) تا به این ترتیب هم به اهداف ظالمانه خود در ورود نورچشمی های بی سواد اما حامی حکومت به دانشگاهها برسند وهم چهره خود را با عوامفریبی در نزد افکار عمومی تبرئه وتطهیر نمایند.
لازم به یاد آوری است که فرمانده سابق نیروی مقاومت بسیج سپاه ومعاون فعلی فرمانده کل سپاه (سردار حجازی )در سخنرانی که شهریور سال 86 در- نشست سراسری شورای اندیشه یاران بسیج دانش آموزی- داشته است به عنوان یک مژده ! به مخاطبین خود صراحتا اعلام می کند که: پس ازاجرای سهمیه بسیجیان دردانشگاه آزاد درحال واردکردن فشار به سازمان سنجش برای اجرای این قانون دردانشگاههای دولتی است !! وهدف خودرا اینچنین اعلام می کند که بسیاری از افراد دارای فکر , صلاحیت ندارند پس باید افراد دارای صلاحیت (به زعم حکومت همان بسیجیان )وارد دانشگاه شوند!!!و…(نشریه عصرنو – شماره 57) لازم به ذکر است که بسیج دانشجویی از نظر تشکیلاتی کاملا مطیع اوامرمقامات مافوق خود( فرماندهان بسیج وسپاه ) بوده وبدون اجازه آنها آب هم نمی خورند وطبعا از آنجا که این اطلاعیه عوامفریبانه نیز با اطلاع وهماهنگی – همان فرماندهانی بوده که خود طراح وعامل اصلی فشار براجرای این قانون ننگین هستند- پشت پرده این نمایش عیان می گردد.
دراینجا لازم است که ملت وبویژه دانشجویان فریب این نمایش مضحک وجنگ زرگری ومظلوم نمایی ها رانخورند وهمچنان به اعتراضات به حق خود نسبت به این قانون ظالمانه وتبعیض آمیز که موجب تضییع حقوق مسلم هزاران جوان
مستعد این سرزمین خواهدشد ادامه دهند.

Read Full Post »

همراه با خانواده
لباس شخصی
در کنار آقای مهدوی کنی
با کریستین امانپور و ابراز نظر جالب این خانم بعد از مصاؘ?ه
همگام با اصلاؠآترفسنجانی جوان
در کنار آقای بهشتی و آقای منتظری و یاسر عرفات

Read Full Post »

چهارشنبه 24 دی 1365 13 جمادی الاول 1406 14 january 1987

نزدیک صبح بیدار شدم. اطلاع گرفتم از نتیجه عملیات گفتند. در دو محور راست و چپ موفق بوده‌اند. ولی در دو محور وسط که اصل و هدف عملیات بوده پیشرفتی نداشته‌اند. آقای روحانی هم صبح از قرارگاه جلو آمد و شرح کار را داد. آقایان حجازی و رازینی هم آمدند. مأیوس نبودند، ولی آقای روحانی به ادامه کار خوشبین نیست. سایت هاک را هم که بنا بود اینجا باشد هنوز راه نینداخته‌اند. گویا یک بخش آن از هلی‌کوپتر حامل آن افتاده و خراب شده. برنامه تبلیغی را مشخص کردیم و آقای خرازی به اجرا پرداخت.

با قرارگاه کربلای پنج در جنوب تماس گرفتیم. دیروز و دیشب هم پیشرفت‌هایی داشته‌اند و پاتک‌ها را به خوبی دفع کرده‌اند. امروز مشغول پاکسازی جزیره بوارین هستند. عصر فرماندهان ارتش آمدند جمع‌بندی عملیات را گفتند. قرار شد عملیات را ادامه دهند. نیاز به کمپرسی داشتند، به آقای فروزنده گفتم تأمین کنند. با اتومبیل به سوی تهران حرکت کردیم. از ساعت 5 عصر تا 3 بامداد در راه بودیم.

پنج شنبه 25 دی 1365 14جمادی الاول 1406 15 january 1987

ساعت 9 به مجلس آمدم. از جبهه‌ها سراغ گرفتم. جنوب خوب است و غرب جالب نیست. پیشروی جنوب هم کند است. بعد از تنفس در جلسه علنی شرکت کردم. پس از ختم جلسه برای نمایندگان اوضاع جبهه‌ها را توضیح دادم. خیلی خوشحالند. بمباران شهرها در سایه پیروزی‌های جبهه تلخی و تأثیرات سوء معمولی را ندارد.

ظهر و عصر در دفترم به خواندن گزارش‌ها و رسیدگی به امور جنگ گذشت. شب آقایان نخست وزیر و رئیس جمهور آمدند. توضیحات وضع جبهه‌ها را دادم و در امور مربوط، مشورت شد. در مورد فرماندهی نیروی هوایی و مسئله کویت و انتقاد از شوروی در نماز جمعه فردا بحث شد. شب به خانه رفتم.

جمعه 26 دی 1365 15 جمادی الاول 1406 16 january 1987

از جبهه‌ها خبر گرفتم. در جنوب پیشرفت داشته‌ایم و در جزیره بوارین و در غرب خبری نبوده جز پاتک دشمن. در نماز جمعه عمدتاً درباره جنگ حرف زدم. عصر احمد آقا آمد. درباره جنگ و فرماندهی نیروی هوایی صحبت شد. آقای رحمانی آمد درباره اعزام نیروهای بسیج مشورت کرد. برای اعزام نیروی انبوه در دهه فجر.

شب بیشتر به مطالعه و گزارش‌های رسیده چند روز سفرم گذشت. امروز ما به بغداد موشک زدیم و عراق چند مورد بمباران شهرها را داشت. در حال اقامه نماز جمعه و ایراد خطبه وضعیت قرمز اعلان شد و آژیر خطر به صدا درآمد و وضع مراسم عادی ماند و من به صحبت ادامه دادم و مردم مضطرب نشدند. همان لحظه قم بمباران شد و در نماز جمعه قم مردم با شعار و حماسه به استقبال بمباران رفتند.

شنبه 27 دی 1365 16 جمادی الاول 1406 17 january 1987

بعد از نماز تا ساعت 9 در منزل گزارش‌ها را خواندم. از غرب فرمانده نیروی زمینی گفت در اثر پاتک دیروز دشمن دیشب نتوانسته‌اند عمل کنند و به فردا شب موکول شده. به مجلس آمدم. تا ظهر به خواندن گزارش‌ها گذشت. آقای معادیخواه تلفنی خواست بوجه ماهانه بنیاد تاریخ را به چهارصد هزار تومان بالا ببریم. آقای اقبالی آمد برای تعیین مسئله سفر به جنوب که قرار بود با قطار برویم ولی در اثر بمباران پل تله زنگ قطار نمی‌رود. به آقای شهاب گفتم از امکانات قرارگاه ابوالفضل استفاده شود برای آزمایش از جنوب اطلاعات می گوید که کار تسخیر جزیره بوارین تمام شده و جمعی از عراقی‌ها فرار کرده‌اند. نیروهای ما در حال تسخیر جزیره ماهی و طویله در جنوب بوارین هستند.
ظهر صدای انفجاری شنیده شد و بلافاصله ضدهوایی‌ها کار کردند و سپس وضعیت قرمز اعلان شد. بعداً معلوم شد دو هواپیمای عراقی به شمال غرب تهران نفوذ کرده و در ولنجک بمب انداخته‌اند که دو نفر شهید و جمعی مجروح شده و شیشه‌های خانه‌ها در منطقه وسیعی شکسته، من‌جمله منزل اخوی محمد. نیروی هوایی اصلاً اثری از آن‌ها را در رادارها ندیده.

شب با دیگر سران قوا مهمان احمد آقا بودیم. امام هم شرکت کردند. از نتایج عملیات راضیند. توضیحاتی درباره عملیات جنوب دادم. اصرار به ادامه عملیات دارند. اجازه نداند که موشک به بندر کویت بزنیم. بعد از رفتن ایشان درباره آسیدهادی هاشمی صحبت شد. وزارت اطلاعات از امام اجازه تبعید خواسته، امام به سران قوا محول کرده‌اند. من با تبعید مخالفت کردم و گفتم پستی بدهیم و مأمور به خارج کنیم. آقای اردبیلی هم با نظر من موافقت کردند. به نتیجه نرسیدیم. درباره مصاحبه من با رادیو آمریکا به طور مستقیم و پخش زنده بحث شد. همه موافقت دارند. قرار شد انجام شود. دیروقت به خانه رسیدم.

یک شنبه 28 دی 1365 17 جمادی الاول 1406 18 january 1987

بعد از نماز به مجلس رفتم. با جبهه تماس گرفتم. در منطقه نفت‌شهر، ارتفاع مهمی در شرق نفت‌شهر را گرفته‌ایم. در جنوب هم به طرف بصره پیشرفت داشته‌ایم. قبل از دستور در جلسه علنی سخنانی ایراد کردم. بیشتر به منظور جا افتادن حضورم در تهران قبل از رفتن به جبهه.

به دفترم آمدم. آقای ناطق‌نوری آمد و برنامه‌ای برای عمل در داخل عراق ارائه داد که قرار شد بعد از سفرم بررسی شود. آقای سیدزاده آمد در مورد سفر رئیس مجلس صحرا مشورت کرد.

ساعت نه و نیم با اتومبیل به سوی اهواز حرکت کردیم. در بین راه قم لباس نظامی پوشیدیم. از سلفچگان رفتیم از جاده دلیجان، محلات، خمین، الیگودرز، ازنا، درود و خرم‌آباد با این که قدری دورتر شد به علت تازگی داشتن کمتر خسته‌کننده بود. مغرب به خرم‌آباد رسیدیم. ناهار را در مزرعه‌ای در حومه الیگودرز خوردیم. پاسداران از کافه چلوکباب گرفته و به آن جا آوردند. با صفا و خوش هوا بود. نماز مغرب و عشا را در حومه اندیمشک خواندیم و شام را حاضری در راه خوردیم. ساعت 12 شب به اهواز رسیدیم. در گلف مستقر شدیم.

با آقای رضایی تماس گرفتیم. گفت عملیاتی شروع کرده‌ایم و به سوی خط دشمن پیشرفت داشته‌ایم. قرار شد فردا بیاید اینجا برای توضیح و مشورت بیشتر. عراق امروز در شهرها شرارت زیادی کرده. در مقابل شکست در جبهه‌ها متوسل به زدن شهرها شده.

دوشنبه 29 دی 1365 18 جمادی الاول 1406 19 january 1987

بعد از نماز با آقای شمخانی در قرارگاه مقدم تماس گرفتیم. اطلاع داد که در عملیات دیشب پیشرفت خوبی داشته‌ایم و دو جاده در جنوب منطقه عملیات را که دشمن از آن‌ها استفاده می‌کرد. قطع کرده‌ایم و خواست که نیروی هوایی امروز فعال باشد. آقای سنجقی هم اطلاع داد که در غرب هم ارتش در ارتفاعات شرمیل تثبیت شد و چند ارتفاع دیگر را هم گرفته.

آقای رضایی آمد و توضیحات کاملی در مورد عملیات جاری و برنامه‌های آینده داد. دیشب از نهر جاسم عبور کرده و یک کیلومتری به طرف بصره پیش رفته‌اند و پاتک‌ها شروع شده.

آقای ذوالقدر فرمانده قرارگاه رمضان آمد. برنامه عملیات داخل خاک عراق را گفت. سرما و برف پیشرفت کار را کند کرده است. ظهر آقای کوثری فرمانده لشکر محمد رسول‌الله آمد. گزارش عملیات خودش را داد. پشت کانال ماهی سخت تحت فشار بوده و تلفات زیادی داشته. نجیبانه از عدم هماهنگی لشکرهای سیدالشهدا و 25 کربلا در شب عملیات شاکی بود. اگر مطلب ایشان درست باشد متأسفانه اشتباهی از یک موفقیت مهم را ما محروم کرده و باعث خسارات عمده‌ای شده. قرار شد عملیات دیشب را مرحله سه کربلای پنج اعلان کنیم.

عصر جمع زیادی از فرماندهان گردان‌ها آمدند. برای آن‌ها صحبت کردم. پیام و سلام امام را ابلاغ کردم مبنی بر لزوم ادامه عملیات. آقای علائی فرمانده نیروی دریایی سپاه آمد. قرار شد یک موشک به کشتی مزاحم بزند. عصر فرماندهان گردان‌های بعضی از واحدهای عمل‌کننده سپاه آمدند. برای آن‌ها سخنرانی کردم و پیام امام را در خصوص لزوم تداوم عملیات دادم و سپس با آن‌ها جلسات و مذاکرات خصوصی برگزار کردم. این برنامه از ساعت چهار و نیم تا ده ادامه یافت. معمولاً فرمانده هر گردانی گزارش عملکرد خود را در عملیات کربلای چهار و پنج می‌داد و من سوالاتی در مورد وضع فعلی، تلفات، موفقیت‌ها، غنائم و برنامه آینده‌اش می‌کردم. لشکر 27 محمد رسول‌الله بیش از دیگران آسیب دیده به خاطر حضور در خط پشت کانال ماهی و انجام دو حمله که با دو جناح چپ و راستش یعنی سیدالشهدا و 25 کربلا هماهنگی نداشته.

با لشکرهای نصر، امام رضا، فجر، المهدی و تیپ‌های امام حسن و قائم سمنان نیز مذاکره شد.
دو نفر از اطلاعات و عملیات غرب سپاه آمدند و از کمی توفیق عملیات ارتش در غرب گفتند. آقای امین مسئول قرارگاه ابوالفضل آمد و از عدم تأثیر آن، گزارش داد. آقایان ستاری و بابائی آمدند. درباره تقویت پدافند منطقه تأکید کردم.

سه شنبه 30 دی 1365 19 جمادی الاول 1406 20 january 1987

بعد از نماز صبح تا ساعت 8 گزارش‌ها را خواندم و به رادیوها گوش دادم. با این که تا حدودی به پیروزی ما در کربلای پنج اعتراف می‌شود ولی هنوز تلاش در حفظ روحیه عراقی‌هاست. آقای شمخانی و آقای باقری از جلو آمدند. گزارش کاملی دادند. معتقدند همین جا می‌توانیم جنگ را ببریم اگر امکانات بسیج شود. ارتش عراق ضربه‌های کاری خورده. آقای باقری آمار انهدام نیروهای عراقی را داد. اگر درست باشد ضربه جدی است. حدود صد تیپ به میدان آورده و هشتاد درصد آن آسیب دیده. از بیست تیپ دست نخورده دیگر می‌تواند استفاده کند (البته از آسیب دیده‌ها هم استفاده می‌کند). سه محور برای ادامه عملیات مطرح است. روی هم رفته آن محوری که فرماندهان سپاه انتخاب کرده‌اند مهم‌ترین است. گرچه آقای خامنه‌ای و من قبلاً روی محور دیگری تکیه داشتیم. خواستار تقویت مهندسی، پدافند و توپخانه بودند. آقای رفیق‌دوست مدعی است از نظر مهمات در مضیقه نمی‌افتیم.

دکتر روحانی و سرهنگ ترابی از غرب آمده بودند. گزارش وضع آنجا را دادند. مجموعاً امیدی به موفقیت چشمگیر ارتش ندارند. می‌گویند حداکثر دو ارتفاع کوچک شرمیل و تپه سرخه را ممکن است بگیرند. به دکتر روحانی گفتم برای تقویت پدافند خط چند اورلیکن را جلو ببرند و سایت هاک را هم جلوتر ببرند. (عصر آقای انصاری از طرف امام هم در این خصوص پیغامی تلفنی گفت).

ظهر با آقای فروزنده درباره تقویت مهندسی خط مذاکره و تصمیم‌گیری کردیم. قرار شد برای تعمیر واحدهای آسیب دیده و گرفتن ماشین‌های سنگین از ارگان‌های دولتی اقدام کنیم. عصر بیشتر به خواندن گزارش‌ها گذشت. اعتراف به شکست عراق کم کم رواج می‌گیرد. از آقای ری‌شهری در مورد سه آتش‌سوزی در کویت پرسیدم توضیح داد.

آقای رضایی تلفنی اطلاع داد پاتک‌ها و آتش توپخانه دشمن امروز شدید بوده و کمی عقب‌نشینی داشته‌ایم. شب دیروقت آقای رحیم صفوی و آقای قربانی آمدند. از فشار فوق‌العاده توپخانه و نیروی هوایی دشمن بر محور و پیشروی به سوی بصره اظهار نگرانی کردند و خواستار تقویت پدافند و توپخانه و مهندسی بودند. به نظر می‌رسد در پیشروی دچار مشکل شده‌اند و پیش‌بینی‌های دیشب و امروز صبح جای خود را به نگرانی داده.

چهارشنبه 1 بهمن 1365 20 جمادی الاول 1406 21 january 1987

قبل از اذان بیدار شدم. نافله شب خواندم و برای پیروزی رزمندگان دعا کردم و بخشی از سوره احزاب را که مربوط به جنگ است قرائت کردم. با این که براساس مبانی نظری امام در این جنگ حق با ماست و ما برای اسلام می‌جنگیم و دشمن ما برای سرکوب اسلام جنگ را شروع کرده و ادامه می دهد، اما شیطان دست از سر انسان برنمی‌دارد و گاهی که در جنگ جمع زیادی کشته می‌شوند و یا با انبوه جانبازان در بیمارستان‌ها مواجه می‌شوم و یا آمار اسرای فراوان دو طرف را که سال‌ها در اسارت به سر می‌برند می‌بینم، وسوسه این که مسلمان‌ها در دو طرف کشته می‌شوند و رنج می‌برند انسان را آزار می‌دهد و با مقداری تفکر و استدلال این وسوسه را دفع می‌کنم. لابد دیگران هم چنین حالی دارند و مخصوصا این وسوسه در مواقعی که از جهتی احساس ضعف یا مشکل شدن کار جنگ پیش آمد می‌کند بروز می‌کند. مشکلات پیشروی دیروز و فشار هوایی بر شهرها و مردم غیرنظامی در روحیه‌ام اثر گذاشته و امروز صبح دمق و غمگین هستم. و شاید به خاطر این که پس از ماه‌ها تلاش و آماده کردن همه چیز برای عملیات سرنوشت‌ساز به منظور ختم جنگ و اکنون ملاحظه علائم عدم تحقق این هدف در این عملیات باشد.

رادیو صدای آمریکا امروز صبح با اعتراف به پیش‌روی ما موذیانه بر زیاد جلوه دادن تلفات ما و کم کردن تلفات عراق (برعکس واقعیت) نوعی عدم موفقیت را القا کرد. معلوم است که از سقوط احتمالی بصره و در نتیجه پیروزی اسلام و تضعیف با شکست بعث عراق نگرانند و موذیانه روحیه او را تقویت می‌کنند.
با آقای خرازی برای مبارزه با این خط انحرافی تبلیغات مذاکره کردم. و قرار شد در مصاحبه با خبرنگاران خارجی که امروز می‌آیند مطرح کنند. آقای رفیق‌دوست گفت که دیشب در جهت تحکیم خط پیش‌روی داشته‌ایم. تلفنی با عفت در منزل صحبت و احوال‌پرسی کردم.

آقای رفان فرمانده نیروی هوایی سپاه آمد. از بی‌نیازی واحد موشکی از کمک لیبی و دیگران و شلیک چند موشک به دست خودشان گفت و اجازه گرفت که یک روز دو موشک متوالی به کاخ صدام بزند. موافقت کردم چون عراقی‌ها اعلان کرده‌اند که به قصد بمباران جماران به تهران حمله کرده‌اند و قرار شد یک سایت موشک زمین به هوای چینی در اصفهان ایجاد کنند و برای گرفتن موشک جدید به آقای ریاضی تأکید کردم.

عصر فرماندهان تیپ الغدیر آمدند. گزارش عملیات اخیر و موفقیت‌ها و تلفات را دادند. لشکر المهدی و عاشورا نیز به همین ترتیب. سپس رفتیم بیرون اهواز، هواپیماهای عراقی به اهواز حمله کردند و چند فروند موشک خوردند، یکی از آن‌ها متلاشی شد و روی اهواز سقوط کرد ولی یک بمب در محل گلف ریختند.

شب فرماندهان قرارگاه رمضان آمدند. از آمادگی نیروهای نظامی مخالف عراق برای اجرای عملیات گفتند و برای باز کردن راه کمک به آن‌ها استمداد نموند. تلفنی با آقای خامنه‌ای درباره جنگ و نتیجه سفر آقای ولایتی به لیبی که منفی بوده و برنامه گفتن تکبیر بر بام‌ها برای تأیید از جنگ صحبت کردیم. به چند شهرمان حمله هوایی شده.

پنج شنبه 2 بهمن 1365 21 جمادی الاول 1406 22 january 1987

دیشب عملیاتی در جبهه نداشته‌ایم و امروز خبری برای پخش نداریم. به خاطر بحران جنگ شهرها نیازمند خبر پیروزی هستیم. آقای حسنی سعدی آمد. توضیحاتی درباره عدم توفیق در کربلای شش و برنامه آینده داد. عراق پاتک در جزیره صالحیه انجام داده که سرکوب شده. به آقای رضایی گفتم بیشتر مواظب باشد. عصر به اطراف شهر اهواز رفتیم برای رفع خستگی.

تعداد زیادی هواپیمای عراقی که گفته شده حدود شصت فروند بوده‌اند برای بمباران اهواز آمدند. سایت موشکی هاک پنج موشک به سوی آن‌ها پرتاب کرد که سه فروند آن‌ها سرنگون شد و قطعات یک هواپیما در اطراف محل اقامت ما فرود آمد که پاسداران به داخل آوردند. آقای ذوالقدر فرمانده قرارگاه رمضان برنامه عملیات درون خاک عراق را توضیح داد. خلبانان آمدند برای بمباران عراق. آقای علائی آمد جریان شلیک موشک ساحل به دریای چینی در ساعت 9 دیشب را توضیح داد. مدعی است موشک به هدف اصابت کرده. کویت اعلام کرده خمپاره‌ای دیشب در جزیره فیلکه منفجر شده. گویا خواسته محملی برای صدای انفجار معرفی کند و از اعلان آن برای پرهیز از ایجاد جو ناامنی در آستانه کنفرانس اسلامی احتراز کرده. امروز عراق به بیش از ده شهر ما حمله کرده و بیش از دویست نفر را شهید نموده است. با آیت الله خامنه‌ای تلفنی صحبت کردم و پیشنهاد کردم اقدام برای ساختن پناهگاه شود. ظاهراً جنگ شهرها ادامه یابد. آقای رضایی اطلاع داد امشب در منطقه کربلای پنج عملیات خواهیم داشت و در کربلای شش هم احتمالاً حمله محدودی داریم.

جمعه 3 بهمن 1365 22 جمادی الاول 1406 23 january 1987

از آقای رضایی استفسار وضع عملیات دیشب را کردم. در محور جاده شلمچه به بصره پیش‌روی داشته‌ایم. در غرب کانال ماهی دشمن پاتک کرده و شکست خورده و اسیر هم داده است. از گزارش‌ها بوی قصد دخالت آمریکا علیه ما می‌آید و به احتمال بیشتر قصد ارعاب دارند.

خبرنگاران خارجی امروز از محل فتح شده کربلای پنج بازدید کردند. زود برده شدند که قبل از فعال شدن هواپیماهای دشمن برگردند. با همراهان به هفت تپه رفتیم. به طور ناشناس جای زیبایی است. از مزارع نیشکر و کارخانه و تلمبه خانه آبیاری بازدید کردیم. همان جا یک هواپیمای میگ بیست و پنج عراقی را دیدیم که به طرف اصفهان می‌رفت (رفت و بمباران کرد و برگشت تقریباً ربع ساعت). آن قدر بالا رفته بود که ضدهوایی‌ها تیرشان به آن نمی‌رسید. ساعت دو بعد از ظهر به اهواز برگشتیم. ناهار و نماز و اخبار و استراحت. از خط مقدم سوال کردیم. معلوم شد در محور جزیره صالحیه پیشرفت داشته‌ایم و در محور دیگری عقب‌نشینی محدود و پاتک های شدیدی دفع شده. شرارت حمله به شهرها امروز کم بوده. شاید به خاطر طوفانی بودن هوا. احمد آقا از تهران تلفنی احوال‌پرسی کرد. شب با آقای علائی درباره زدن موشک صحبت شد.

شنبه 4 بهمن 1365 23 جمادی الاول 1406 24 january 1987

بعد از نماز صبح به اخبار رادیو فارسی آمریکا گوش دادم. رئیس جمهور آمریکا در مورد توسعه جنگ به کشورهای دیگر به ما هشدار داده و تصرف اراضی عراق را محکوم نموده.
آقای محسن رضایی آمد. وضع جبهه را توضیح داد. برنامه ادامه عملیات را در کربلای پنج و نیازها را گفت. ساعت هشت و پانزده دقیقه با اتومبیل به طرف تهران حرکت کردیم. از اندیمشک به بالا باران می‌بارید و در ارتفاعات خرم‌آباد تا اراک برف و کولاک بود شهرهای پل‌‌دختر و خرم‌آباد را به صورت تعطیل دیدیم. ناهار را در کافه محقری در «زاغه» خوردیم که غذای خوبی نداشت. ساعت نه و نیم شب به منزل رسیدیم. امروز تهاجم عراق به شهرها محدود بوده. شاید به خاطر نامناسب بودن وضع هوا.

Read Full Post »


نوزدهم دی ماه بود که فدراسیون فوتبال ایران پس از یکسال ونیم سروسامانی گرفت و افراد هیئت رییسه ورییس فدراسیون وبازرسینش شناخته شدند. شاید در همه روزهایی که فوتبال ایران پا در هوا بود و هرکسی خود را صاحب آن می دانست، عده ای بسیاری بودند که در لایه های مختلفش ارتزاق می کردند وگویی همه زندگیشان به تعلیق فوتبال و بی سازمانی آن بستگی دارد. آنچه که مشهود بود چیزی جز جولان دلال ها و واسطه گران برای به جیب زدن پول نبود و این خیلی تاسف انگیزست.
جلسات هیئت رییسه فدراسیون فوتبال با 9 نفر تصمیم گیری می شود که شامل علی کفاشیان، مهدی تاج، عزیز محمدی، فریده شجاعی، علی فتح الله زاده خویی، غلامرضا بهروان، ناصر شفق، نصرالله گنجعلی خانی و محمد آیت اللهی است. احتمالاً شما هم همانند بسیاری از فوتبالدوستان با افرادی چون تاج، فتح الله زاده، شفق وحتی کفاشیان آشنا هستید، در این مطلب سعی داریم با معرفی افراد، نتیجه ای از زورآزمایی پنهانی ای که در جلسات هیئت رییسه اتفاق می افتد پرده برداریم. آنچه که حقیقت دارد نکوهش چنین رویکردی نیست بلکه واکاوی توزیع قدرت، شناسایی متولیان جدید فوتبال و به سرانجام رسیدن فوتبالی است که هنوز یک برگ برنامه نیز بیرون نداده است.

علی کفاشیان، لوک خوش شانس
در مورد رییس فدراسیون فوتبال گفتنی ها گفته شد اما نکته ای وجود دارد که تاریخ برایمان متذکر می شود. کفاشیان اهل شهرستان نایین است و از سوی دیگر داریوش مصطفوی نیز اصلیتی نایینی دارد و این شاید به سبب عملکرد مصطفوی و سقوط فوتبال ایران به روزمرگی و بی برنامگی اندکی آزاردهنده باشد و این نهیب را به فوتبالدوستان بزند که همشهری ها از راه هم پیروی کنند. اما دوران صدرات داریوش مصطفوی و علی کفاشیان تفاوت های بنیادینی با هم دارند، مصطفوی در دورانی رییس شد که اساسنامه ای وجود نداشت و کفاشیان در دورانی صندلی ریاست را تصاحب کرد که اساسنامه ای فنی و نزدیک به خواسته های فیفا وجود دارد، از سوی دیگر شفافیت در دوران نایینی پیرمرد چندان مصداقی نداشت اما در این دوران حتی به کوچکترین مسائل توجه می شود و از دید حوزه عمومی و افکار عمومی پوشیده نمی ماند. علی کفاشیان در پانزدهم مرداد 1333 در شهرستان نایین متولد شد و با مدرک لیسانس اقتصاد از دانشکده حسابداری تهران فارغ التحصیل شد و مدرک فوق لیسانس خود را در رشته تجارت بین الملل از دانشگاه ماستریخت هلند دریافت کرد. او از سوابق فراوانی برخوردار است که می توان به معاون ورزشي و امور فدراسيون‌هاي سازمان تربيت بدني به مدت ‪ ۳سال، رييس شوراي برون مرزي ، رييس ستاد مسابقات دهه مبارك فجر، عضو شوراي راهبري ورزش، رييس مجامع ورزشي كليه فدراسيون‌هاي ورزشي به مدت سه سال ، رييس ستاد نظارت بر عملكرد بازي‌هاي ‪ ۲۰۰۴آتن و دوحه قطر ، رييس ستاد اولين دوره مسابقات داخل سالن دووميداني آسيا در سال ‪۲۰۰۳ ، رييس فدراسيون دووميداني به مدت ‪ ۱۷سال از سال ‪ ۱۳۶۰تا ‪ ۱۳۷۰و ‪ ۱۳۷۵تا ‪۱۳۸۲ ، سرپرست فدراسيون‌هاي ورزشي رزمي ، ژيمناستيك ، بولينگ و بيليارد ، سواركاري ، شطرنج ، قايقراني و اسكي روي آب ، مدير اداره نظارت ارز بانك مركزي ، مدير اداره سياست‌ها و مقررات بانك مركزي ، عضو كميسيون ارز بانك مركزي و عضو شوراي خريد كالاهاي اساسي كشور اشاره کرد. نمي توان قطعيتي درباره سابقه سياسي علي کفاشيان بيان داشت. او را نه مي توان اصلاح طلب به دليل حضور در دوران سيدمحمد خاتمي دانست و نه مي توان با اطمينان از او به عنوان يک اصولگرا به دليل حضور در راس هرم فوتبال در زمان محمود احمدي نژاد دانست. خودش در اين باره مي گويد؛ «گمان مي کنم من چهره يي ورزشي باشم تا سياسي و در ساختار ورزش، اصلاح طلب و اصولگرا چندان مطرح نيست و همه براي پيروزي ايران در ميادين قهرماني تلاش مي کنند.» يکي از موارد مديريتي کفاشيان مربوط به برخورد با روي خوش و شوخ طبعي است. با اينکه دووميداني رشته يي تقريباً انفرادي محسوب مي شود و به جز چند ماده جمعي، در بقيه موارد ورزشي فردي است اما گفته مي شود مديريت هاي علي کفاشيان مبتني بر مشورت و استفاده از هسته هاي مشاوره يا خردجمعي است، اصولاً او از جلسات هم انديشي خسته نمي شود و در پي ايجاد بهترين بستر براي ورزش است.

مهدی تاج، نایب رییس اول: مرد در سایه
در مورد مهدی تاج شایعات فراوانی شنیده می شود که او شخصیتی پیچیده، تودار و البته همیشه در سایه نشان می دهد. مرد اصفهانی هیئت رییسه لیگ نفوذ فراوانی در سیستم اقتصادی و سیاسی دارد و از سوی افراد صاحب نفوذی هدایت می شود، او یکی از گزینه های قطعی سازمان ورزش در کابینه محمد علی آبادی، رییس سازمان تربیت بدنی بود و هنوز هم ارتباطاتش را حفظ کرده است. از ویژگی های شخصیتی تاج می توان به منطقی بودن و دوری از هیجانات و همچنین پیش بردن فعالیت ها بر اساس روابط و برنامه ای اندیشه شده است که او را از بسیاری از مدیران ایرانی متمایز می کند. مهدی تاج آنقدر در ورزش باهوش است که بتواند در ایامی بصورت توامان هم در هیئت مدیره سپاهان و هم در هیئت مدیره ذوب آهن عضو باشد هرچند او را یکی از بنیانگذاران سپاهان با سابقه 18 ساله می شناسند که بنا به مسائلی که در هیئت رییسه و پرسش افکار عمومی وجود داشت «مجاب» به استعفا از فرزند همیشگی اش «سپاهان» شد اما کیست که نداند در پشت پرده چگونه از تیم شهرش حمایت می کند. تاج در همه دوران هایی که سپاهان در لیگ برتر حضور دارد تمام وقت سپاهان را حمایت می کرد و با ساپورت های مالی وحمایت های نامحسوس، سهمی عمده در موفقیت های تیمش داشت. شاید بد نیست تا بدانید که مهدی تاج صاحب امتیاز و مدیرمسئول روزنامه پرطرفدار ورزشی است، «جهان فوتبال» بعنوان یکی از روزنامه های تاثیرگذار، جمعی از همفکران تاج را دور هم جمع نموده است که اردشیر لارودی بعنوان یکی از پدرخوانده های مطبوعات ایران سردبیر آنست. همچنین می توان تاج را یکی از سرمایه داران و کارخانه داران بزرگ نیز بحساب آورد که بدلیل هوش ذاتی و شناخت فرصت ها توانست بعنوان یکی از تولید کنندگان باسابقه کشوری محسوب گردد.

عزیز محمدی، نایب رییس دوم: سردار فوتبالی
در مورد رییس تازه سازمان لیگ اطلاعات زیادی در دست نیست، او سردار سپاه است و البته مرد محترم و با شخصیتی است که سابقه هفت سال خدمت در هیئت رییسه سازمان لیگ، دو سال در هیئت رییسه فدراسیون فوتبال و 15 سال سابقه فعالیت در باشگاه فجر را دارد و در زندگی ورزشی نکته تاریکی ثبت نشده است. مدیرعامل سابق باشگاه های فجر سراسر کشور بوده و یکی از افرادی بوده است که توانسته فجر را با غلام پیروانی بدون هزینه اضافی بسازد و بشدت از دلالیزم و چرک بودن فوتبال شاکیست. جالب اینجاست که با قدرت بر روی نظرات اعمالیش می ایستد و می توان گفت که از طرفداران جریان سالم فوتبال است. خودش در جمعی خصوصی در مورد استعفای دور اولش در انتخابات گفت:«خودم بهیچ عنوان تمایلی به استعفا نداشتم اما بر من تکلیف شد» او که در حال حاضر دانشجوی دکترای مدیریت استراتژیک است از کسانی بوده که معتقد به زیر پوشش ماندن فجر در پناه دولت بوده و بر این موضوع اصرار داشته است. خودش در مورد انتخاب رییس سازمان لیگ می گوید:«از ابتدا بدلیل حساسیت سازمان لیگ در بخش نایب رییسی دوم نام نویسی کردم. من هفت سال است که عضو هیئت رییسه سازمان لیگ هستم و در همه جلسات حضور داشته ام.» وی در ادامه اولویت اولیه را تشکیل مجمع عمومی سازمان لیگ برای برگزاری انتخابات هیئت رییسه می داند.

فریده شجاعی، نایب رییس سوم، می خواهم ثابت کنم
فریده شجاعی گویی ازپشت ابرها پیدایش شده بود، در دور اول در انتخابات ثبت نام نکرد اما پس از استعفای دسته جمعی و ثبت نام مجدد، اوتصمیم گرفت که در انتخابات شرکت کند. خودش در این باره گفت که پس از عدم ثبت نامش شایعات فراوانی در مورد رد صلاحیتش به گوش رسید که مجاب به شرکت شدم:« اين درست است كه مي‌خواستم به شايعات پايان دهم چراكه اين شايعات از اصل بي‌پايه و اساس بود اما علاقه‌ام به فوتبال بود كه باعث شد در انتخابات شركت كنم» گفته می شود که شجاعی اولین مدرس در زمینه مربیگری فوتسال در کشور بوده است و برای نخستين بار طرح فوتبال زنان را در زمان مهندس هاشمي‌طبا ارائه كرد و به واسطه آن، نخستين كلاس داوري و مربيگري را نیز برگزار نمود. او استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی است و در حال حاضر سمت ریاست انجمن فوتسال وزارت بهداشت را بر عهده دارد. او در دفاع از سوابق خود می گوید:«پیش از اینکه من در فدراسیون گلف شروع به کارکنم سال‌ها بازيكن فوتبال بوده‌ام و در این زمینه تجارب زیادی دارم ضمن آنکه همسرم نيز فرد شناخته شده ای در فوتبال کشوراست بنابراین شرکت من در انتخابات فدراسیون فوتبال اتفاق عجیبی نبود.» شجاعی همچنین اولین کسی بوده که از لحاظ فیزیولوژیکی و روانی فوتبال بانون را بررسی نمود و فوتبال را بعنوان واحد تربیت بدنی در دانشگاه نهادینه ساخت. حتماً خبر دارید که آخرین پست ورزشی او نایب رییس فدراسیون گلف بوده است، همچنین گفته می شود در انتخاب او، همسرش منصور پورحیدری نقشی اساسی داشته و با توصیه های او به دوستان، شجاعی به کابینه فوتبال راه یافته است.

غلامرضا بهروان، نماینده هیئت های استانی، کنار نمی روم
عضو مازندرانی هیئت رییسه فدراسیون فوتبال را می توان تنها کاندیدایی نام برد که بدون حمایت از سوی جناح یا جریانی به کابینه راه یافت. بهروان، رییس هیئت فوتبال مازندران است و این پست را سالهاست که حفظ کرده، فردی منطقی، مسئول و البته ریزبین است و کمتر پیش آمده که خودش را در مسائل سیاسی دخالت دهد. نفوذ بهروان در میان هیئت ها تا آن حد است که برخی از او مشاوره می گیرند و تصمیم ها از کانال وی مورد تایید یا تکذیب قرار می گیرد. جالب اینجاست که گزینه سازمان نبوده و حتی در ماجرای استعفای دسته جمعی، او بهیچ عنوان حاضر به پذیرش استعفا نشد تا نشان دهد از استقلال رای برخوردار است. مهمتر اینکه تا آخرین لحظات سازمان اصرار به کناره گیری وی داشته و حتی با گزینه موردنظر سازمان جلسه ای برگزار نمود اما توافقی حاصل نشد و او مصرانه بر روی حرفش ماند و البته با پشتیبانی از آرای اعضای مجمع و حمایت هایی که هیئت ها از او نمودند و نیز طرفداران فراوانی که در باشگاه ها دارد توانست به کابینه فوتبال راه یابد. از ویژگی های شخصیتی بهروان می توان به خبرنگار گریزی او اشاره کرد که کمتر حاضر به گفتگو می شود و از طرفداران فوتبال پاک و مبارزه با دلالان است. او که از دوستان نزدیک قاضی شاه حسینی می باشد قبلاً معاون فنی و ورزشی اداره کل تربیت بدنی مازندران بوده و در حال حاضر مسئولیت نظارت بر بند ب قراردادهای اداره کل تربیت بدنی را بر عهده دارد و از جایگاه بسیار خوبی در میان اهالی فوتبال برخوردار است. سابقه فراوانی در هیئت رییسه لیگ دارد و البته یکی از ناظران قدیمی و قدر داوری است که در مسابقات پلی اف لیگ برتر بعنوان نماینده ویژه فدراسیون به مسابقات اعزام می شد. او از لحاظ مدیریتی بعنوان یکی از امین ترین مشاوران و زیرمجموعه ریاست صفایی فراهانی و دادکان بود در حال حاضر نیز بعنوان بازرس ویژه سازمان لیگ فعالیت دارد. همچنین فارغ التحصیل رشته مدیریت در مقطع فوق لیسانس است و سابقه تدریس در دانشگاه ها را نیز داراست.

علی فتح الله زاده خویی، نماینده باشگاه ها: بمب گذار هیئت رییسه
تصویری که از حاجی در ذهنتان مانده چیست؟ بگذارید بخاطرتان بیاوریم، بهار 78 و بازی های جام باشگاه های آسیا که در تهران برگزار می شد، استقلال پس از شکست دالیان در فینال به جوبیلوایواتا رسید و در نیمه اول با دوگل از حریف عقب افتاد، ورزشگاه در سکوتی محض فرو رفته بود و حتی صدای نفس زدن های بازیکنان به گوش می رسید گویی آزادی تبدیل به ماتمکده شده بود، اینجا بود که فردی بنام علی فتح الله زاده خویی، مدیرعامل آنروزهای استقلال وارد شد، میکروفون ورزشگاه را از گوینده گرفت و تماشاگران را برای تشویق ترغیب نمود، اعلام کرد هیچ چیز تمام نشده، استقلالی واقعی باید از جایش بلند شود و به تشویق این تیم بپردازد، آری مدیرعامل همانند یک لیدر به هدایت تماشاگران می پرداخت و این شاید مهمترین تصویری باشد که از او مانده است. مردی كه نامش ما را به یاد خرج های میلیاردی و آرزوهای بزرگ و واژه «ترانسفر» و بمب خبری و البته ناصر حجازی می اندازد.
او که علاقه وصف ناشدنی به ترکاندن بمب دارد، فراتر از همه بازیکن ها بر روی جلد قرار می گرفت و هر سال پول هنگفتی را خرج رسیدن به خواسته اش می کرد. هنوز هم اگر پای برخی از مدیران قدیمی باشگاه ها بنشینید گله می کنند که با ورود فتح الله زاده به بازار نقل و انتقالات ناگهان قیمت بازیكنان چند برابر می شد. فتح الله زاده یكی از عواملی بود كه قیمت بازیكنان ایرانی را بالا برد. این خرج ها كه در بیشتر موارد منفعت چندانی نداشت موجب شده بود که باشگاه هیچگاه بفکر ساختارسازی و فعالیت های زیربنایی نیفتد واولویت اول و آخرش را صرف نتیجه گیری کند. او البته در ابتدای حضورش با فروش آپارتمان های استقلال در خیابان لارستان و ساختن یك ساختمان شیك و تر و تمیز در یكی از كوچه های همان خیابان كوشید تا سر و شكلی به باشگاه استقلال بدهد اما هزینه هایی که حاجی برای استقلال تراشیده بود به حدی رسید كه دست آخر موقع رفتنش از باشگاه استقلال ناچار شد آن را هم بفروشد تا بخشی از بدهی هایش را جبران كند. اگر میراث مدیران استقلال برای فتح الله زاده چند آپارتمان بود، میراث فتح الله زاده برای مدیران بعدی بدهی سنگینی بود كه از دل ولخرجی های او در بازار نقل و انتقالات برآمده بود. او در حال حاضر بنا به ادعای خودش دانشجوی دوره دکترا در باکوست و کارش را از سردبیری روزنامه استقلال جوان آغاز کرد و توانست پله های ترقی را چندتا یکی طی نماید. فتح الله زاده هم اکنون نشریه فوتبال و نیز هفته نامه ای خانوادگی را بر عهده دارد.

ناصر شفق، عضو هیئت رییسه، کارگردانی برای فوتبال
فامیلی اصلی او «حاج حسین لو» است که به «شفق» تغییرش داده و البته هیچگاه از علتش برای رسانه ها توضیح نداد. ناصر شفق متولد 1340 و فارغ التحصیل رشته سینما از دانشگاه هنر است. وی از سن 18 سالگی به نویسندگی و کارگردانی تئاتر وارد عرصه هنر شد و تاکنون چند فیلم بلند را تهیه کرده است. شفق در طول تمام این سال ها در سمت تهیه کننده و مدیرتولید سینمای دفاع مقدس فعالیت داشته و بعنوان بخش خصوصی تاکنون تهیه کننده آثار زیادی در زمینه دفاع مقدس بوده است. وی چندین مقاله و کتاب در زمینه قصه، شعر و نمایشنامه به چاپ رسانده است. از جمله نمایشنامه «حدیث عشق» که در سال 1361 در اولین جشنواره تئاتر کشور بعنوان بهترین نمایشنامه کشور شناخته شد.وی در حال حاضر عضو شورای مرکزی اتحادیه تهیه وتوزیع فیلم ایران است و از بنیانگذاران جشنواره تئاتر کشور، اولین جشنواره فیلم کشور، جشنواره وحدت و انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس بوده است. شفق به مدت هفت سال مدیریت انجمن دفاع مقدس را بر عهده داشت و پس از آن برای مدتی مدیریت باشگاه فرهنگی – ورزشی پاس تهران را بعنوان عضو هیئت مدیره و مدیرعامل بر عهده داشت. او از آدم هاي عجيب فوتبال ايران است که يک مرتبه در سال هاي پاياني دهه 1370 روي کرسي مديريت باشگاه نشست و البته سنگ بناي مجموعه ورزشي دستگردي در شهرک اکباتان را هم بنا گذاشت، در سال هاي مياني دهه 1380 باز هم به فوتبال بازگشت. او اين بار نه رداي سبز پاس که پيراهن مشکي ابومسلم را به تن فوتباليست هاي تيمش پوشاند و البته برخلاف دوران مديريت در پاس اين بار نه تنها بودجه ساليانه نيروي انتظامي را نداشت که حتي بايد از جيب خود براي ابومسلم خرج مي کرد. ناصر شفق که پيش از ورود به فوتبال، بيشتر در سينماي ايران شناخته شده بود و فيلم هاي سينمايي زيادي به تهيه کنندگي او روي پرده سينماها اکران مي شد، حالا بعنوان عضو هیئت رییسه فوتبال و یکی از افراد مورد اعتماد که سرمربی تیم ملی را بر می گزیند شناخته شده است. او می گوید که هیچگاه عضو پرسنل نیروی انتظامی نبوده اما می گویند که به شطرنج بسیار علاقمندست و گویا خوره این ورزش فکری هم هست، خودش در مورد شطرنج، فیروز کریمی و بازیشان در مصاحبه ای گفت:« من اصلاً اعتقاد دارم که در اردوي تيم بايد شطرنج و بيليارد بگذاريم تا فوتباليست از نظر رواني وضع بهتري پيدا کند، اعتراف مي کنم که فيروز کريمي شطرنج باز ماهري است. اولين باري که به دفترم آمده بود گفت که چند سالي است شطرنج بازي نکرده. راست هم مي گفت ولي خيلي زود راه افتاد. البته هر سه چهار باري که با هم بازي کرديم از من شکست خورد ولي اعتراف مي کنم که او باهوش ترين مربي فوتبال ايران است.»

نصرالله گنجعلی خانی، عضو هیئت مدیره، رییس کانون هواداران در هیئت رییسه
نصرالله گنجعلی خانی رییس هیات فوتبال کرمان است و البته از احترام بسیاری در میان هیئت ها برخوردار است. شاید بسیار برایتان جالب باشد که رییس اداره کل کمیته امداد امام خمینی کرمان است و در عین حال پست ریاست کانون هواداران مس را نیز برعهده دارد. گنجعلی خانی بعد از اینکه فوتبال را کنار گذاشت خیلی از چمن سبز دور نبود و تقریبا از سال 70 ریاست هیات فوتبال کرمان را برعهده گرفت. مدیریت 17 ساله او در این عرصه که با کمترین تهدیدی روبرو بود سبب شد که این هیات یکی از منظم ترین هیات های ورزشی کرمان بوده باشد که به گفته خود گنجعلی خانی در این سال های اخیر هم نتایج آن آرامش بی سابقه بر این هیات را هم بهره برداری می کردند. او در انتخابات فدراسیون فوتبال رقیبان بسیار قدرتمندی را نظیر رحیمی رییس فدراسیون هندبال، احمدی رییس انجمن ورزشی نویسان، قمر مدیر باشگاه پارس جنوبی و… را با 41 رای کنار زد تا به همراه شفق مدیر باشگاه ابومسلم و آیت الهی به هیات رییسه فدراسیون در بخش خود راه پیدا کنند که البته همه این موفقیت به پیمانیست که هیئت های فوتبال با هم بستند چراکه در آنزمان که گنجعلی خانی گفت: «از طرف روسای هیات ها به من تکلیف شده است که در انتخابات شرکت کنم» گنجعلی خانی که در آن انتخابات لغو شده فدراسیون فوتبال هم ثبت نام کرده بود از دسته آن کاندیداهای مستعفی بود که در لیست محمد علی آبادی قرار داشت. او در آن انتخابات یک رقیب قدرتمند دیگر به نام سعید لو معاون رییس جمهور و رییس هیات مدیره پرسپولیس را هم در کنار خود می دید که در دور جدید انتخابات با غیبت او فرصت انتخاب برای او بیشتر فراهم شد.

محمد هادی آیت اللهی، عضو هیئت مدیره، حاج آقا در کابینه
آیت اللهی از سال 46 وارد عرصه ورزش شد و در زمین های خاکی شهرستان شیراز عضو تیمهایی نظیر متحد،کشتکاران، کاترپیلار، کورش و پاس بود، در سال 53 در کلاس درجه 3 مربیگری و داوری زیر نظر استاد داوود نصیری شرکت نمود و در سال 58 مربیگری درجه یک را گذراند. مدتها مربیگری تیم هایی چون جوان،متحد، شهرربانی و پاس شیراز را بر عهده داشت و در سال 1359 رییس هیئت فوتبال فارس گردید و تاکنون در این پست قرار دارد. از سال 60 معاون تربیت بدنی فارس و از سال 62 تا 69 بعنوان مدیرکل تربیت بدنی استان کهگیلویه و بویراحمد، از سال 69 تا 73 مسئول جهاد ورزش، از سال 73 لغایت 80 مسئول امور ورزش تربیت بدنی و از سال 81 تابحال نیز بعنوان رییس تربیت بدنی شیراز انجام وظیفه می کند. تحصیلات آیت اللهی حوزوی بوده و با مدرک معادل لیسانس در انتخابات شرکت نموده است و در کارنامه اش سرپرستی اردوی بازی های آسیایی دهلی، سرپرست تیم های ملی کشتی فرنگی و آزاد، سرپرست تیم ملی امید فوتسال، نماینده فدراسیون در جام باشگاه های آسیا و همچنین مجری طرح آسیا ویژن دیده می شود. او کلاس های مدیریت فوتبال، مدیریت و رهبری ورزش، مدیریت رقابت ها و باشگاه ها ومدیریت جوانان و استعدادیابی زیرنظرمدرسین AFC و کمیته ملی المپیک را گذرانده است. ذکراین نکته نیز خالی از لطف نیست که او بهمراه علی آبادی در اولین دوره انتخابات استعفا داد.

جنگ پنهان قدرت در کابینه
فوتبال ایران کابینه اش را شناخته اما اتفاق فرخنده اینست که با مدیریت صفایی در اساسنامه، فوتبال بسمت تعادل حرکت کرده است. از میان اعضای کابینه سه نفر عضو هیئت های فوتبال بنام های غلامرضا بهروان، محمد هادی آیت اللهی و نصرالله گنجعلی خانی هستند که قطعاً برنامه های فراوانی برای هیئت ها و سازماندهی آن دارند، از سوی دیگر چهار نفر بنام های علی فتح الله زاده خویی، مهدی تاج، ناصر شفق و عزیز محمدی در باشگاه فعال هستند که آنها نیز برنامه های فراوانی برای باشگاه ها و خصوصی سازی و برخورداری از حق پخش مستقیم و قانون کپی رایت دارند و از سوی دیگر دو عضو بنام های علی کفاشیان و فریده شجاعی چندان نقش موثری بتنهایی ندارند اما در ادامه آرای هر کدامشان تاثیر فراوانی بر فوتبال دارد. شاید این روزها که ابتدای کارست همه فعالیت ها بر اساس دوستی و مفاهمه پیش برود اما با توجه به روندی که فوتبال در پیش گرفته و برنامه ای که اثری از آن نیست مطمئناً اساتید در دام «روزمرگی» گرفتار می آیند و آنگاه است که هر گروه برای خودش برنامه ریزی می کند و آنگاه فوتبال میان هیئت ها و باشگاه دچار چالش می شود. اما از سوی دیگر می توانیم خوشبین باشیم که طرفین با دقت همدیگر را زیر نظر دارند و تمامی حرکات، سخن ها و فعالیت های همدیگر را می پایند تا از طرفین خطایی سر نزد. فیفا معتقد به توزیع عادلانه قدرت در مجمع عمومی و کابینه فدراسیون فوتبال است و حالا می توانیم نمودش را در هر دو مورد ببینیم هر چند حتماً با توجه به شناسایی هیئت رییسه می توانید تشخیص دهید که نخ اساتید در دستان کیست. اما اگر برنامه ای برای فوتبال نوشته شود و سند چشم اندازی برایش مشخص گردد، چارچوب فعالیت ها مشخص و از سرمربی خارجی حداکثر استفاده را می شود و ناگفته پیداست فوتبال به سازماندهی مناسبی می رسد. یفیناً جنگ پنهان قدرت در اینصورت بنفع فوتبال و جامعه مان خواهد بود.

Read Full Post »

Older Posts »